Page 17 - chaharfasl Berlin
P. 17
ادبــی
هرروزمیرومبهمسیریکهدیدمت
هر روز می روم به مسیری که دیدمت جایی که عاشقانه به جانم خریدمت
جایی که دیدم ای گل زیبا شکفته ای اما برای اینکه بمانی نچیدمت
یادم نرفته است که چشمان خسته ام افتاده در نگاه تو بود و ندیدمت
یعنی ندیدم آمده باشی برای من اما به چشم آمده ها می کشیدمت
گر من خدات می شدم ای نازنین من این گونه با وقار نمی آفریدمت
حتی بجای اینکه بچینم تو را ز خاک یک عمر عاشقانه فقط پروریدمت
دیوانه ام که با همه ی بی وفایی ات سی سال می نوشتمت و می شنیدمت
آری برای اینکه بدانی چه میکشم هر روز می روم به مسیری که دیدمت
فرامرز عرب عامری
17 www.chaharfasl.de